بسمالله
دوست، ما را و همهی نعمت فردوس، شما را.
لکن کدام دوست را میگوید این ضربالمثل شیک و قلمبه؟! بعضی از دوستان با آن دیگر دوستان، تومنی هفت صنار فرقشان است. پارهای هم که نام آنها را نشاید نهند آدمی. این جماعت در حضور ما یکجورند و در خلوت خالی از ما آن کار دیگر (بخوانید غیبت و تهمت و هزار جور کوفت و زهرمار دیگر) میکنند. برخیهایشان مفرح ذات هستند و ممد حیات و آن دیگریها مبدل یک کلاغ به چهل کلاغ. انگشتشماری مایهی قربت و آن دیگریها هم مایهی غربت. تنی چند خوش ندارند از آنها انتقادی کنیم لکن وای به حالت میشود اگر که نزدشان یک سوتی بدهی؛ فردای آن روز سوتی تو نقل بقّال و چقّال خیابان میشود.
ادامه مطلب
بسمالله
بسی ایام بود که در خود فوران علاقه به نوشتن را میدیدم. البته که نویسنده نیستم؛ اما نویسنده شدن را دوست دارم و شاید روزی روزگاری حتی ردای چاپ کتاب را هم بر تن کنم. به هرحال ایام میگذشت و حقیر همچنان در دنیای مجازستان به دنبال فضایی برای انتشار دلسخنها بودم. مردد بودم که آیا مجازستانهایی چون #اینستا و #تلگرام و آن دیگرها به درد نوشتن و انتشار میخورد یا نه. نیک که بنگریستم اینستا و تلگرام را مجازستانی برای مهملگویی و جفنگاندازی و ژاژخوانی یافتم. و تو بگو خدا وکیلی چنین نیست؟!
هیچگاه در مجازستان اینستا بیش از دو روز و نصفی دوام نیاوردم. بس که برایم این اینستا بیمعنیست. مطالبی را منتشر میکنند که اصلا و ابدا به خلقالله ربطی ندارد. فی المثل طرف با ایل و تبارش به تفریح رفته و در کنار اجاق و منقل و ایضا جوجهای به سیخ کشیده شده، عکس گرفته و در اینستا منتشر میکند؛ یا آن دیگری رخسار مالیده شده به کمک اقلام بزک را به نمایش گذاشته. جدیدا هم که حیا را خورده و آبرو را قی میکنند و در لایوهای دو نفری خود هر جور حرف خاکبرسری را به زبان میآورند؛ در حدی که حتی آدم از خودش هم حیا میکند برای شنیدن این حرفها. خلاصه مگر قرار است خلقالله از هر نوع کوفت و زهرمار زندگی دیگری باخبر باشند. آخر به من چه که تو در زندگیت چه میکنی و یا چه میخواهی بکنی! و به تو چه که من در زندگی آن دارم که تو نداری!
ادامه مطلب
بسمالله
بسی ایام بود که در خود فوران علاقه به نوشتن را میدیدم. البته که نویسنده نیستم؛ اما نویسنده شدن را دوست دارم و شاید روزی روزگاری حتی ردای چاپ کتاب را هم بر تن کنم. به هرحال ایام میگذشت و حقیر همچنان در دنیای مجازستان به دنبال فضایی برای انتشار دلسخنها بودم. مردد بودم که آیا مجازستانهایی چون اینستا و تلگرام و آن دیگرها به درد نوشتن و انتشار میخورد یا نه. نیک که بنگریستم اینستا و تلگرام را مجازستانی برای مهملگویی و جفنگاندازی و ژاژخوانی یافتم. و تو بگو خدا وکیلی چنین نیست؟!
ادامه مطلب
درباره این سایت